نشست پنجم از مجموعه برنامههای نهمین دوره «۱۰ روز با عکاسان ایران» پنج شنبه ۴ خرداد در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این نشست که به بررسی شیوههای انتخاب آثار این رویداد اختصاص داشت مهرداد نجمآبادی، مهران مهاجر، مهدی وثوقنیا، رامیار منوچهرزاده و زانیار بلوری حضور داشتند.
در ابتدای این برنامه بلوری خطاب به دبیر نهمین دورهی «۱۰ روز با عکاسان ایران» گفت: انتقادات زیادی به شکل برگزاری نهمین دوره وجود دارد، از انتخاب داورها و هنرمندان گرفته تا نداشتن فراخوان و... از دید خود توضیح دهید که چرا رویداد به این شکل برگزار شد؟
منوچهرزاده در پاسخ به این سؤال با بیان اینکه ما راه گریزی نداشتیم، گفت: جریان عکاسی که در حال حاضر به آن سمت میرویم و فضای آکادمیک که روز به روز رشد میکند، مسیر دیگری پیش روی ما نمیگذارد و نمیتوانستیم این رویداد را مثل ۷ دوره اول برگزار کنیم. این تغییرات از دورهی هشتم رخ داد و سال ۹۸ وقتی از ما خواسته شد در شورای هنری باشیم، در جلساتی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که باید به سمت رویکردی برویم که در سراسر جهان پذیرفته شده است. البته هیچ شیوهی مشخصی برای برگزاری رویدادهای مختلف وجود ندارد و همه چیز بستگی به شرایط و محیطی دارد که یک رویداد در آن برگزار میشود.
منوچهرزاده ادامه داد: نامینیتورها تعدادی از هنرمندان را نامزد میکنند و بعد گزینشی بین این افراد انجام میدهند. در دورهی گذشته ۴ کیوریتور حضور داشت اما در این دوره میخواستیم انتخابها را گستردهتر کنیم و به همین دلیل ۱۰ نامینیتور حضور داشتند تا بتوانند افراد بیشتری را برای ورود به نمایشگاه نامزد کنند. برای انتخاب این ۱۰ نفر صرفاً اینکه عکاس خوب یا معلم خوب باشند کافی نبود بلکه باید به بدنهی آکادمیک متصل میبودند تا با نسل جوان ارتباط داشته باشند و بتوانند افراد جدید را معرفی کنند. تلاش کردیم افرادی از شهرهای دیگر هم کنار ما باشند تا بتوانیم با عکاسان شهرهای مختلف ارتباط داشته باشیم ولی باز هم نمیتوان کسی را پیدا کرد که با همهی شهرها ارتباط داشته باشد. ۱۰ روز با عکاسان داعیهی این را ندارد که عکاسان سراسر کشور را پوشش داده است و حتی اگر برای این رویداد فراخوان اعلام میشد باز هم چنین امکانی را نداشت.
پس از آن نجمآبادی با بیان اینکه تغییرات این رویداد از دورهی هشتم را موفق میداند، گفت: طبیعتاً این شکل برگزاری نمایشگاه نمیتواند مورد قبول تمام اعضای انجمن عکاسان ایران و سایر عکاسان باشد. همانطور که در دورههای قبل هم عکاسان صنعتی، تبلیغاتی و... معترض بودند. من بعضی از کارهای به نمایش درآمده را دوست داشتم و بعضی را نه، اما باید بپذیریم که در رأیدهی این مسئله وجود دارد.
نجمآبادی افزود: وقتی یک فرد را موظف میکنند که برگزاری یک نمایشگاه را برعهده بگیرد، طبیعتاً او قدرت این را دارد که آنطور که میخواهد رویداد را برگزار کند. هیچ کجای دنیا نمایشگاهها به شکل شورایی برگزار نمیشود و تصمیم گیرنده آن مشخص است. به نظر من شاخههای مختلف عکاسی هر کدام باید برای خودشان رویدادی برگزار کنند تا انتظار اینکه همهی آنها در یک رویداد حضور داشته باشند از بین برود و سوءتفاهمها رفع شود.
مهران مهاجر نیز دربارهی رویکرد خود در بررسی آثار گفت: هرکدام از ما بر پایهی شناخت محدودی که از عکاسی پیرامون خودمان داریم تعدادی هنرمند را معرفی کردیم. من در انتخاب آثار به ویژگیهای صوری، ساختاری و ساز و کار عکاسی اهمیت زیادی میدهم اما قطعاً انتخاب من به همین نکات محدود نمیشود و درونمایه و موضوع اثر هم در انتخاب کارها مؤثر بوده است. فکر میکنم در بین انتخابهای من افراد دیگری هم بودند که میتوانستند در نمایشگاه باشند اما حتماً عقل جمعی بهتر از عقل فردی است.
مهاجر درباره اینکه چرا فقط عکاسی هنری در این نمایشگاه حضور دارد گفت: نمایشگاه مبتنی بر عکاسی هنری است اما این بدین معنا نیست که عکاسی هنری مهمترین شکل عکاسی است، بلکه به این دلیل است که کارویژه اصلی عکاسی هنری، نمایش است. در حالی که عکسهای دیگر کارویژه آنها نمایش بر دیوار نگارخانه نیست و عکسهای ورزشی، تبلیغاتی، خبری و... کارکرد دیگری دارند. اما عکاسی هنری فقط برای نمایش دادن انجام میشود.
مهاجر افزود: با کوششی که برگزارکنندگان داشتند، نمایش قابل تأملی از کارها را میبینیم که به نظرم دیدن این چهل مجموعه در این شکل نمایش خیلی مهم است. البته درباره بعضی کارها شیوه نمایش مناسب درونمایه کار نبود. اینکه حد بالایی از معیارهای حرفهای نمایش را ببینیم، نافی این نیست که میشود به شیوههای دیگر نیز اندیشید. قطعا شیوههای نمایش منحصر به این شکل نیست و شاید اثری بطلبد که به شکل دیگری نمایش داده شود.
مهاجر ادامه داد: کارها گوناگونی قابل تاملی دارند و آثار متنوعی را میتوان دید. اینکه از قبل پیشزمینهی کاری عکاس را بدانیم شاید خیلی مهم نباشد چون فکر میکنم کار خوب میتواند خودش را نشان دهد. آنچه اهمیت دارد توجه به زبان نو در هر شکلی از عکاسی است.
در ادامه بلوری خطاب به وثوق نیا گفت: از دورهی هشتم توافق شده بود اینکه کدام نامینیتور چه کاری را انتخاب کرده است مطرح نشود. اما همیشه در زمان نمایشگاه بازدیدکنندگان سعی میکردند حدس بزنند که کدام کارها را کدام داور انتخاب کرده است و این کار را بر اساس سلیقه و نوع نگاه شخصی هر داور انجام میدادند. چنین مسئلهای درباره گرایش شما به مناظر شهری و آثار مرتبط با آنکه در این نمایشگاه دیده میشود نیز مطرح شد. آیا این ایراد است که عکاس بر اساس شناختی که دارد آثاری را در یک حیطه انتخاب کند؟ وثوقنیا در پاسخ گفت: نگاه من به عکاسی از شهر یک دغدغهی کاملاً شخصی است و در کلاسها سعی کردهام به آنچه باعث شد وارد این شاخه شوم و ادامه دهم اشاره کنم. اما اینکه خودم منظر شهری کار میکنم باعث نمیشود به عکاسی این حوزه توجه بیشتری داشته باشم. ضمن اینکه از میان مجموعههایی که من معرفی کرده بودم فقط دو مجموعه به نمایشگاه راه یافته است.
وثوقنیا افزود: یک مسئلهی مهم که در عکاسی ما وجود دارد عدم تداوم است. همیشه در کلاسها از دانشجویان میپرسم که هر کس چند سال است عکاسی میکند و خیلی وقتها متوجه میشوم عدهی کمی هستند که حداقل ۵ سال عکاسی کرده باشند. ما انتظار بلوغ از عکاسی داریم اما آدمهای آن را نداریم چون بیشتر افراد این کار را ادامه نمیدهند. اگر کسانی که امسال در نمایشگاه هستند همچنان کار خود را ادامه دهند چند سال دیگر حضور مؤثری در جامعه عکاسی خواهند داشت.
او با بیان اینکه عکاسی به دو دستهی کاربردی و غیرکاربردی تقسیم میشود و آنچه اینجا نمایش داده شده بخش غیر کاربردی آن است، گفت: عدهای از ما تلاش میکنیم عکاسی مستند را احیا کنیم و مصر هستیم در عکاسی مستند کارهای نوگرایانهتر ببینیم. البته من در عکاسی مستند بهشدت از عکسهای نزدیک به فتوژورنالیسم دور هستم. ما به دلایل بحرانهای اجتماعی که همیشه با آن روبه رو هستیم، کارکرد عکاسی را اصلاحگری میدانیم. این مسئله هم در میان خود عکاسان و هم در میان مخاطبان وجود دارد. ما پیوسته از شرایط اجتماعی خشمگین هستیم و چون میخواهیم این خشم را در عکسها نشان دهیم؛ به اینکه کسی مثلا سراغ عکاسی مینیمال برود معترض میشویم.
پس از آن بلوری این سؤال را از منوچهرزاده پرسید که گفته میشود بیش از حد به فضاسازی و نحوهی نمایش آثار توجه دارید، در حالی که موضوع اصلی پرورش ایدهها است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟ منوچهرزاده پاسخ داد: دبیر یک رویداد شرح وظایفی دارد. مهمترین وظیفهای که من برای خودم قائل هستم اول تأمین اقتصادی است تا رویداد به بهترین شکل برگزار شود. دوم انتخاب اشخاصی است که قرار است آثار را انتخاب کنند. نکتهی بعدی ایجاد نظم و انضباط در رویداد است و به نظر من حلقهی مفقوده فرهنگ و هنر ما انضباط هست. اما یک بخش مهم که به نظرم غایت یک پروژه است، بخش ارائه آن است و فکر میکنم مشکل اساسی ما همین بخش است. فکر میکنم کسی که از راه دور به دیدن نمایشگاه میآید باید احساس کند چیزی را میبیند که در دانشگاه و فضاهای دیگر ندیده است. من خودم معلم هستم و در فضای کلاسی هیچ سختگیری برای ارائهی اثر ندارم ولی چنین رویدادی باید به شکلی باشد که سلیقه بیننده را پرورش دهد. به نظر من ۵۰ درصد یک کار نحوهی ارائه است و به همین دلیل با وسواس میخواستم پروژهها به شکلی نمایش داده شود که در خور کار هنرمند باشد. اگر از نظر اقتصادی امکان انجام چنین کاری را نداشتم اصلاً قبول نمیکردم دبیر این رویداد باشم.
در ادامه نجمآبادی در پاسخ به این سؤال که عکاسی ایران در سالهای گذشته پیشرفت داشته است یا خیر، گفت: من دربارهی کل عکاسی نمیتوانم نظر دهم اما در بخش عکاسی هنری که سالها در آن تجربه دارم میتوانم بگویم قبل از انقلاب کارهای جسته و گریختهای انجام میشد اما عمدهی فعالیتها پس از انقلاب اتفاق افتاده است. به نظر من عکاسی ایران پیشرفت کرده است و با توجه به امکانات محدودی که داریم این پیشرفت کند نبوده است. مشکل ما اقتصاد عکاسی است و جوانی که میخواهد شروع به کار کند نمیتواند زندگی خود را روی این کار بگذارد. اگر شرایط جامعه مناسب باشد هنرمند میتواند کار کند و اثرش را بفروشد اما در این شرایط چنین چیزی عملی نیست. اما با وجود همهی این مشکلات عکاسی ایران پیشرفت کرده و رو به جلو است.
نجمآبادی افزود: کاری که از دورهی قبل در ۱۰ روز با عکاسان ایران انجام شد تصمیمی اساسی بود که در انجمن عکاسان ایران گرفته شد و کار را به دست نسلی سپرد که میتواند کار را جلو ببرند به نظرم این اقدام مثبت بوده است و باید این اطمینان به نسل جوان باشد و به آنها کمک کرد.
در ادامه جلسه بلوری با اشاره به مسئلهی استیتمنتنویسی برای آثار گفت: کارهایی که از میان حدود ۳۰۰ اثر انتخاب شدند نکتهی بارز درباره همهی آنها این بود که پورتفولیوی دقیقی داشتند. این میتواند اتفاق خیلی خوبی باشد و در عین حال میتواند تلاشی برای قانع کردن داوران باشد. اما مسئله این است که وقتی این پورتفولیو بهعنوان استیتمنت روی دیوار آمده نتیجهی خوبی نداشته است.
وثوقنیا دربارهی این مسئله گفت: ما با نسلی روبهرو هستیم که فرم کار را یاد گرفته است اما همچنان مشکل استیتمنتنویسی داریم. چون در فرهنگی بار آمدهایم که فکر میکنیم خود عکس همهچیز را میگوید، اما گاه عکس نیاز به کپشن دارد. استیتمنتنویسی برای ما تازه است و عدهای فکر میکنند باید خیلی پیچیده و فیلسوفانه باشد اما من در نمایشگاههای خارج از ایران دیدهام استیتمنتها خیلی ساده هستند و عکاس به زبانی راحت شرح داده است که روند کار چگونه بوده و چه منظوری از ارائه آن داشته است. ولی ما سعی میکنیم بسیار ادبی و سنگین و فاخر استیتمنت بنویسیم. در داوری هم این مسئله راجعبه استیتمنتها مطرح شد اما فقط تا حدودی امکان اصلاح آنها وجود داشت.
با توجه به اینکه زانیار بلوری یکی از ۱۰ نامینیتور این رویداد بود، منوچهرزاده از او خواست دربارهی نحوهی انتخاب عکاسان و فراخوانی که در اینستاگرام خود اعلام کرده بود نکاتی را بیان کند. بلوری با اشاره به اختلاف نظرهایی که در موارد مختلف با هم داشتهاند گفت: هر رویداد یک دبیر دارد و کسی که قبول میکند وارد این رویداد شود باید خودش را با شرایطی که وجود دارد و آنچه دبیر مطرح کرده است هماهنگ کند. من هم ابتدا درباره اینکه شکل خاصی برای انتخاب هنرمندان داریم یا خیر سوال کردم و شما گفتید که ما آزاد هستیم. با توجه به اینکه بارها شنیده بودم که افراد مختلف میگویند داوران در هر رویدادی شاگردهای خودشان را انتخاب میکنند، من برای اینکه این مسئله به وجود نیاید تصمیم گرفتم فراخوانی در اینستاگرام خود بگذارم تا هر کس علاقهمند است کارهایش را بررسی کنم. اما فکر میکنم که این شیوه تضادی با آنچه بهعنوان کیوریتوری مطرح شده بود نداشته باشد، زیرا ممکن است هر کدام از ما ده نفر با نوعی فراخوان کوچک هنرمندان را شناسایی و انتخاب کرده باشد. اما من خودم مخالف فراخوان عمومی هستم چون عقیده دارم نامینیتور باید آشنایی و شناخت کافی از فرآیند کار هنرمندان داشته باشد. به همین دلیل فقط در صفحه شخصی خود که تعداد دنبالکننده محدودی دارد و من بیشتر آنها را از قبل میشناختم این فراخوان را اعلام کردم.